رویاهای کنسرو شده

ساخت وبلاگ
صبح جمعه ای تصمیم گرفته ام برای خلاصی از دست موخوره موهایم دو سانت از نوکشان را کوتاه کنم. بساطم را توی ایوان پهن کرده ام، موهایم را از پشت آورده ام جلو و ریخته ام روی صورتم ولی بعد تردید کرده ام که خودم به تنهایی میتوانم؟ بعد بابا را صدا زده ام بیاید موهایم را کوتاه کند. من با شانه موهایم را نگه داشته ام و او کوتاهشان کرده، بعد از تمام شدن کارش موهایم را شانه کرده به چپ به راست به پشت، بعداز بالا چند دسته مو برداشته و برایم بافته. نشسته هی نگاه کرده، چشم هایش برق زده، بعد گفته جمعه ها بیار موهاتو من شونه کنم...   رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14

امروز توی کلاس خیاطی یکی از خانم ها کاغذ و خودکار برداشته و دور میزها میگردد و از دخترهای کلاس شماره تلفن و آدرس میگیرد یا بقیه خانم ها اگر دختر خوبی سراغ داشته باشند نشانی اش را به او میدهند. آمده رسیده به میز ما، برگشته به من میگوید توعم شماره تو بده! من هم تا آن لحظه از قضیه خبر نداشتم، گفته ام برای چی؟ میگوید حالا تو چیکار داری بدهههه!! فک کن برای خواستگاری! بعد من دوزاریم تازه افتاده که تا حالا داشته شماره جمع میکرده گفته ام که نمیشود. بعد با حالت تهدید گفته که یا شماره بده یا میفرستیم دنبالت کنند تا آدرستان را پیدا کنند، حالا خودت ببین کدامش بهتر اس رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : برنده خوش شانس,برنده خوش شانس همراه اول,برنده خوش شانس بوشهری,برنده خوش شانس 5040,برنده خوش شانس سان استار,برنده خوش شانس بانک,برنده خوش شانس گلریز,برنده خوش شانس ایرانسل,برنده خوش شانس دنت,برنده خوش شانس رب چین چین, نویسنده : 6nedtlb بازدید : 137 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14

دارم فکر میکنم اگر دو نفر در تقدیر هم باشند* برای هم باشند، اتفاقاتی که می افتد تا مقابل هم قرار بگیرند چقد قابل تغییر است؟ چقدر روی مسیر زندگیشان تاثیر میگذارد؟ زنجیره حوادث رو تا کجا باید شکافت و دوباره بافت که باز جلوی هم سبز شوند؟ سر و کله شان در زندگی هم پیدا شود. میدانید خیلی از حوادث که در زنجیره تقدیر دو نفر قرار دارند ارتباط تنگاتنگی با زندگی دیگران دارند، دیگرانی که وقتی فکر میکنی میبینی فقط در آن لحظات حساس در زندگیت بوده اند و تاثیرشان را گذاشته اند و محو شده اند. حتا آدم هایی بوده اند که مدت زیادی در زندگیت بوده اند و تو فکر میکردی که تقدیر رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : کلافه,کلاف مبل راحتی,کلافه سیاوش,کالاف دیوتی,کلافه شدن به انگلیسی,کالاف دیوتی 12,کالاف دیوتی 13,کالاف دیوتی برای اندروید,کلاف مبل,کلافوتی گیلاس, نویسنده : 6nedtlb بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14

هفته های اول پاییز میتوانست خیلی هیجان انگیزتر باشد ولی همه اش سردرد است و بی حالی. صبح با سردرد بیدار میشوم شب با سردرد میخوابم. ریشه هایش انگار تا چشمهایم رسیده و شاخه هایش در پیشانیم پخش است. دارم فکر میکنم اگر تومور باشد، اگر همین پاییز را زنده باشم و بعدش به قول استاد پاتولوژی الفاتحه، چه چیزهایی را از دست میدهم؟ یا اگر همین حالا از دردش بمیرم چه چیزهایی را از دست میدهم؟ و متاسفانه این بار جوابش خیلی چیزهاست و بدبختانه من یک سینوزیتی بیچاره هستم که دانشکده اش روی قله کوه -جایی که باد و بوران و سرما و طوفان گیر است- قرار دارد. رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14

امروز دختر جوانی را با ویلچر آورده اند بخش که چشم هایش از گریه قرمز شده و هراز گاه چند قطره اشک از چشمهایش می آید پایین و با روسری اش پاک میکند. در نگاه اول فکر کردم که فلج است و عکس از کمری لگنی جایی دارد. آمد رسید جلوی اتاق عکسبرداری تکنسین گفت که خب پاشو برو تو! گفتم خب شاید پایش شکسته، رفتم دستش را گرفتم و کمکش کردم روی تخت بشیند. عکس را گرفتند بردم ظاهرش کردم بعد روی مهتابی گذاشتیم و معلوم شد که انگشت کوچک پایش در رفته! شاید فکر کنید دارم جوک تعریف میکنم ولی یک واقعیت است و من سایر نتیجه گیری های  فلسفی و اجتماعی و اخلاقی را به عهده مخاطبان قرار میدهم. رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : کتلت وارفته,کوفته وارفته,برنج وارفته,فلافل وارفته,معنی وارفته, نویسنده : 6nedtlb بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14

دارد دوسال از ۴ سال ِ کارشناسیم میگذرد و من دوستی ندارم. کسی که باهاش هم صحبت باشم، وسط آنترکت برویم چای بگیریم، اصرار داشته باشیم که توی گروهبندی ها باهم در یک گروه باشیم، سر کلاس کنار هم بشینیم، ندارم. اکثر دوستی ها شکل گرفته و تا پایان ۴ سال همین روال را خواهد رفت. من همیشه سر کلاس ها تنها نشسته ام، توی گروهبندی ها وقتی پرسیده اند میخواهی در کدام گروه باشی؟ گفته ام فرقی نمیکند. به کسی اجازه نداده ام وارد حریمم شود و مرا بشناسد و خب از دور هم که شبیه آدم های مغرور و غیرباحال هستم! توی اکثر جمع ها احساس اضافی بودن کرده ام و یکبار که تصمیم گرفتم مزاحم جمع رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : meaning, emoticon, in r, emoji, name, i, symbol,1 python, face meaning, نویسنده : 6nedtlb بازدید : 154 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14

یک چیز جالبی که در این مدت که بیمارستان میرفتم کشف کردم این بود که آدم ها وقتی دردمند میشن و وارد محیط ناشناسی مثل بیمارستان میشن میزان پرسش سوال های چرت و پرتشون از کادر درمان ۱۰۰ برابر میشه تا جایی که اخیرا خانومی ازم پرسید مادر این داروهارو از کجا باید بگیرم؟ و من گفتم داروخونه و مشکلشون حل شدُ رفتن یا از اون جالب تر موردی بود که اومد عکسشو گرفت و راهو گم کرده بود! نمیدونست چجور باید برگرده و جایی که ازش اومده منتظر بشینه! خلاصه اگر روزی وارد بیمارستان شدین بدونین که این سوالات کاملا عادیه و با این بیمارها به نیکی برخورد کنین. رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 15:14